مراسم شب زنده داری ماه مبارک رمضان
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
پس از مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در مسجد سید مقرر شد تا مراسم شب زنده داری به مدت چند شب دیگر هم ادامه پیدا کند.
بنابراین مراسم شب زنده داری در شب های بیستم، بیست و یکم، بیست و دوم، بیست و سوم و نیز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان همراه با قرائت دعای ابوحمزه ثمالی توسط حاج آقا مصلی نژاد از ساعت ۱ الی ۳ بامداد برقرار خواهد بود.
هدف از برگزاری این مراسم زنده کردن سنت شب زنده داری در شب های ماه مبارک رمضان و توجه بیشتر به دعای شریف ابوحمزه ثمالی میباشد.
متن دعای ابوحمزه ثمالی و فایل صوتی بخش هایی از این دعا که توسط حاج آقا مصلی نژاد در این شب ها قرائت شده است، به تدریج در این قسمت قرار خواهد گرفت. (به ادامه مطلب بروید)
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز اول)
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی حیلَتِکَ مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَینَ لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ...
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من با حیلهات. از کجا خیری به دست آورم ای پروردگار من با اینکه خیری یافت نشود جز در پیش تو و از کجا نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز دوم)
لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیکَ وَلَمْ یرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ وَاَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیکَ وَدَعَوْتَنی اِلَیکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ...
نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودیات نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود ای پروردگار من ... بهوسیله خودت من ترا شناختم و تو مرا برخود راهنمایی کردی و بهسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سوم)
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیجیبُنی وَ اِنْ کُنْتُ بَطیـئاً حینَ یدْعوُنی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یسْتَقْرِضُنی...
ستایش خدایی را که میخوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی میخواندم بهکندی به درگاهش روم و ستایش خدایی را که میخواهم از او و به من عطا میکند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهارم)
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتی وَاَخْلوُ بِهِ حَیثُ شِئْتُ لِسِرِّی بِغَیرِ شَفیـع فَیقْضی لی حاجَتی اَلْحَمْدُللهِِ الَّذی لا اَدْعُو غَیرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَیرَهُ لَمْ یسْتَجِبْ لی دُعآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی لا اَرْجُو غَیرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئی...
و ستایش خدایی را که هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم برای راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد. ستایش خدایی را که جز او کسی را نخوانم و اگر غیر او دیگری را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد و ستایش خدایی را که بهجز او امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم میکرد...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز پنجم)
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی وَکَلَنی اِلَیهِ فَاَکْرَمَنی وَلَمْ یکِلْنی اِلَی النّاسِ فَیهینُونی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی تَحَبَّبَ اِلَی وَهُوَ غَنِی عَنّی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی یحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَ نّی لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَیء عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی
و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایی را که با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که گویا گناهی ندارم. پس پروردگار من ستودهترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است.
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز ششم)
اَللّـهُمَّ اِنّی اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیکَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیکَ مُتْرَعَةً وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیکَ لِلصّارِخینَ مَفْتوُحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَة وَلِلْمَلْهوُفینَ بِمَرْصَدِ اِغاثَة وَاَنَّ فِی اللَّهْفِ اِلی جوُدِکَ وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا فی اَیدِی الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّ الرّاحِلَ اِلَیکَ قَریبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَْعمالُ دوُنَکَ...
خدایا من همه راههای مقاصد را به سوی تو باز میبینم و چشمههای امید را به سویت سرشار مییابم و یاری جستن به فضل تو برای آرزومندانت مباح و بیمانع است و درهای دعا به سوی تو برای فریادکنندگان باز است و به خوبی می دانم که تو برای اجابت شخص امیدوار آمادهای و برای فریادرسی اندوهگینان مهیای فریادرسی هستی و بهراستی میدانم که در پناهندگی به جود و کرمت و خشنودی به قضا و قدرت عوضی است از جلوگیری کردن بخیلان و گشایشی است از احتیاج بدانچه در دست دنیاطلبان است و بهراستی کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوی مگر آن که کردارشان میان آنها و تو حاجب شود...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز هفتم)
وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیکَ بِطَلِبَتی وَتَوَجَّهْتُ اِلَیکَ بِحاجَتی وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتی وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلی مِنْ غَیرِ اسْتِحْقاِقٍ لاِسْتِماعِکَ مِنّی وَلاَ اسْتیجاب لِعَفْوِکَ عَنّی بَلْ لِثِقَتی بِکَرَمِکَ وَسُکوُنی اِلی صِدِِْ وَعْدِکَ وَلَجَائ اِلی الاْیمانِ بِتَوْحیدِکَ وَیقینی بِمَعْرِفَتِکَ مِنّی اَنْ لا رَبَّ [لی] غَیرُکَ وَلا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّـهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ صِدٌِْ وَاسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً ...
و من با مطلبی که دارم قصد تو را کرده و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثهام را به درگاه تو قرار دادم و دعای تو را دست آویز خود کردم بی آنکه من استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوی و نه مستوجب آنم که از من بگذری بلکه بدان اعتمادی که من به کرم تو دارم و آن اطمینانی که به درستی وعدهات دارم و به خاطر پناهندگیام به ایمان و اعتقادی که بر یگانگی تو دارم و یقینی که به معرفت و شناسایی تو دارم که میدانم پروردگاری غیر تو نیست و معبودی جز تو وجود ندارد یگانهای که شریکی برایت نیست خدایا تو فرمودی و گفتارت حق و وعده ات راست است (که فرمودی) «و درخواست کنید خدا را از فضلش که بهراستی او به شما مهربان است»...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز هشتم)
وَلَیسَ مِنْ صِفاتِکَ یا سَیدی اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیةَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ بِالْعَطِیاتِ عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَالْعائِدُ عَلَیهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ اِلـهی رَبَّیتَنی فی نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ صَغیراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمی کَبیراً فَیامَنْ رَبّانی فِی الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لی فِی الاْخِرَةِ اِلی عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ مَعْرِفَتی...
و رسم تو چنان نیست ای آقای من که دستور سوال بدهی ولی از عطا و بخشش دریغ نموده و خودداری کنی و تویی بخشاینده به عطایا بر اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانی و رأفتت. خدایا مرا در خردسالی در نعمتها و احسان خویش پروریدی و در بزرگی نامم را بر سر زبانها بلند کردی پس ای که در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهای خود پروریدی و برای آخرتم به عفو وکرم اشارت فرمودی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز نهم)
یا مَوْلای دَلیلی عَلَیکَ وَحُبّی لَکَ شَفیعی اِلَیکَ وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدَلالَتِکَ وَساکِنٌ مِنْ شَفیعی اِلی شَفاعَتِکَ اَدْعوُکَ یا سَیدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجیکَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً اِذا رَاَیتُ مَوْلای ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَیرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیرُ ظالِم...
ای مولای من شناساییام به تو راهنمای من بهسوی تو است و محبتی که به تو دارم شفیع من است به درگاهت و من از راهنمایی کردن این دلیلم بهسوی تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو آسوده خاطرم. میخوانمت ای آقای من به زبانی که گناه لالش کرده. پروردگارا با تو راز گویم بهوسیله دلی که جنایت به هلاکتش کشانده میخوانمت. ای پروردگار من هراسان و خواهانو امیدوار و ترسان، ای مولای من هنگامی که گناهانم را مشاهده میکنم هراسان شوم و چون بزرگواری تو را بینم به طمع افتم. خدایا اگر بگذری بهترین مهرورزی و اگر عذاب کنی ستم نکردهای...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز دهم)
حُجَّتی یا اَللهُ فی جُرْاَتی عَلی مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ قِلَّةِ حَیائی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَینَ ذَینِ وَذَینِ مُنْیتی فَحَقِّقْ رَجآئی وَاسْمَعْ دُعآئی یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج...
دلیل و بهانه من ای خدا در اینکه دلیری کنم در سوال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیام با بی شرمی من همان رأفت و مهربانی تو است و بهراستی امیدوارم که نومید مکنی میان این وآن آرزویم را پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر ای بهترین کسی که خوانندگان بخوانندش و برتر کسی که امیدواران بدو امید دارند...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز یازدهم)
عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی فَاِنَّ کَرَمَکَ یجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ وَحِلْمَکَ یکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ وَاَ نَا یاسَیدی عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً وَما اَ نَا یا رَبِّ وَما خَطَری...
ای آقایم، آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو از عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین عملم مؤاخذه مکن زیرا کرم تو برتر است از مجازات گنهکاران و بردباریات بزرگتر است از مکافات تقصیرکاران و من ای آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بهسوی خودت گریختهام و خواستارم آنچه را وعده کردی از چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است، من چهام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ ...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز دوازدهم)
هَبْنی بِفَضْلِکَ وَتَصَدَِّْ عَلَی بِعَفْوِکَ اَی رَبِّ جَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیوْمَ عَلی ذَنْبی غَیرُکَ ما فَعَلْتُهُ وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاَِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَاَخَفُّ الْمُطَّلِعینَ [عَلَی] بَلْ لاَِنَّکَ یارَبِّ خَیرُ السّاتِرینَ وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ وَاَکْرَمُ الاَْکْرَمینَ سَتّارُ الْعُیوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُیوُبِ...
مرا به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگری جز تو بر گناهم آگاه میشد آن گناه را انجام نمیدادم و اگر از زود به کیفر رسیدن میترسیدم باز هم خودداری میکردم و اینکه با این وصف گناه کردم نه برای آن بود که تو سبکترین بینندگانی و یا بی مقدارترین مطلعین هستی بلکه برای آن بود که تو ای پروردگار من، بهترین پوشندگان و حکم کنندهترین حاکمان و گرامیترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سیزدهم)
تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ وَعَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَیحْمِلُنی وَیجَرِّئُنی عَلی مَعْصِیتِکَ حِلْمُکَ عَنّی وَیدْعوُنی اِلی قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَی وَیسْرِعُنی اِلَی التَّوَثُّبِ عَلی مَحارِمِکَ مَعْرِفَتی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ وَعَظیمِ عَفْوِکَ...
گناه را به کرمت میپوشانی و کیفر را به واسطه بردباریات به تأخیر اندازی پس تو را ستایش سزا است بر بردباریات، پس از دانستن و بر گذشتت پس از توانایی داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته بر نافرمانیات و همان پرده پوشیات بر من مرا به بی شرمی واداشته و همان معرفتی که من به فراخی رحمتت دارم و بزرگی عفوت مرا بهدست زدن به کارهای حرام شتابان میکند...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهاردهم)
یا حَلیمُ یا کَریمُ یا حَی یا قَیومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا قابِلَ التَّوْبِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا قَدیمَ الاِْحسانِ اَینَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ اَینَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَینَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَینَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَینَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَه اَینَ عَطایاکَ الْفاضِلَه اَینَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَه اَینَ صَنائِعُکَ السَّنِیه اَینَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ اَینَ مَنُّکَ الْجَسیمُ اَینَ اِحْسانُکَ الْقَدیمُ اَینَ کَرَمُکَ یا کَریمُ...
ای بردبار، ای بزرگوار، ای زنده و ای پاینده، ای آمرزنده گناه، ای پذیرنده گناه، ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، کجاست پردهپوشی زیبایت؟ کجاست گذشت بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسی فوریت؟ کجاست رحمت وسیعت؟ کجاست عطاهای برجستهات؟ کجاست بخششهای دلچسبت؟ کجاست نیکیهای شایانت؟ کجاست فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست احسان دیرینهات؟ کجاست کرمت؟...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز پانزدهم)
بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد فَاسْتَنْقِذْنی وَبِرَحْمَتِکَ فَخَلِّصْنی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّکِلُ فِی النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلی اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَینا لاَِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً فَما نَدْری ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیتَ وَاَوْلَیتَ اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیتَ وَعافَیتَ...
ای کریم بدان(چه گفتم) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت خلاصم کن، ای نیکو، ای نیکو بخش، ای نعمت ده، ای زیاده بخش چنان نیست که من برای نجات از عقاب تو به کارهایمان تکیه کنم بلکه به فضلی که بر ما داری تکیه زنم، زیرا تو اهل تقوی و شایسته آمرزشی، آغاز کنی به احسان از روی نعمت بخشی و گذشت کنی از گناه از روی کرم و بزرگواری و با این وضع ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم؛ آن نیکیها که پراکنده کنی یا زشتیها که بپوشانی یا بزرگ آزمایشت و شایستگی نعمتت یا آن همه چیزهایی که ما را از آن نجات داده و عافیت دادی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز شانزدهم)
یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیکَ وَیا قُرَّةَ عَینِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیکَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسیئوُنَ فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ وَاَی جَهْل یا رَبِّ لا یسَعُهُ جوُدُکَ اَوْ اَی زَمان اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ وَما قَدْرُ اَعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ بَلْ کَیفَ یضیقُ عَلَی الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا باسِطَ الْیدَینِ بِالرَّحْمَه...
ای دوست کسی که با تو دوستی کند و ای نور دیده کسی که پناه به تو آرد و از دیگران ببرد تویی نیکوکار و ماییم گنهکار، پس درگذر ای پروردگار از زشتیهای ما به نیکیهای خود و کدام نادانی است ای پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگاری درازتر از زمان بردباری تو است و چه ارزشی دارد اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگونه زیاد بشمریم اعمال (بدمان) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت که ایشان را فراگرفته، ای وسیع آمرزش، ای دو دستت به رحمت باز...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز هفدهم)
فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیدی لَوْ نَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهی اِلَی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجوُدِکَ وَکَرَمِکَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ لا تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ وَلا تُنازَعُ فی مُلْکِکَ وَلا تُشارَکُ فی اَمْرِکَ وَلا تُضآدُّ فی حُکْمِکَ وَلا یعْتَرِضُ عَلَیکَ اَحَدٌ فی تَدْبیرِکَ لَکَ الْخَلْقُ وَالاَْمْرُ تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ...
سوگند به عزتت ای آقای من، اگرچه برانیم من از در خانهات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیات دست برندارم چون اطلاع از جود و کرمت پیدا کردهام و تویی کننده هرچه بخواهی. عذاب کنی هرکه را خواهی به هر چه خواهی به هر طور که خواهی و رحم کنی هر که را خواهی به هر چه خواهی هرطور که خواهی بازپرسی از کار تو نشود و نزاعی در فرمانرواییات رخ ندهد و شریکی در کارت نباشد و ضدیتی در حکمت نباشد و کسی نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند. آفرینش و دستور از تو است برتر است خدا، پروردگار جهانیان...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز هجدهم)
یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذی لایضیقُ عَفْوُکَ وَلا ینْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ اَفَتَُراکَ یا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیسَ هذا ظَنُّنا بِکَ وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ رَجآءً عَظیماً عَصَیناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَینا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا...
پروردگارا این جایگاه کسی است که به تو روی آورده و به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویی بخشایندهای که تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما بدان چشم پوشی دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کردهایم آیا چنان میبینی پروردگارا که برخلاف گمانهای ما رفتار کنی یا آرزوهایمان نومید کنی؟ هرگز! ای کریم چون ما چنین گمانی به تو نداریم و طمع ما درباره تو اینگونه نیست. پروردگارا بهراستی ما درباره تو آرزوی دراز و بسیاری داریم. بهراستی ما نسبت به تو امید بزرگ و زیادی داریم، تو را نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو بپوشانی بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم که تو اجابت کنی ما را پس امید ما را تحقق بخش...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز نوزدهم)
مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا غَیرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَینا وَعَلَی الْمُذْنِبینَ بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَینا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَینا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ اِلی نَیلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَینا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَینا وَبِنِعْمَتِکَ اَصْبَحْنا وَاَمْسَینا ...
ای مولای ما که بهراستی ما میدانیم که به اعمالمان مستوجب چه(پاداشی) هستیم، ولی علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانی و اگرچه ما مستوجب رحمت تو نیستیم، ولی تو شایسته آنی که بر ما بخشش کنی و بر گنهکاران به فضل وسیعت توجه فرمایی، پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنی و بر ما جود کن که ما نیازمند عطای توییم، ای آمرزنده، به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بی نیازی جستیم و به نعمت تو صبح و شام کردیم...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیستم)
ذُنوُبُنا بَینَ یدَیکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ اِلَیکَ تَتَحَبَّبُ اِلَینا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیرُکَ اِلَینا نازِلٌ وَشَّرُنا اِلَیکَ صاعِدٌ وَلَمْ یزَلْ وَلا یزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یاْتیکَ عَنّا بِعَمَل قَبیح فَلا یمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَینا بِآلائِکَ فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَاَعْظَمَکَ وَاَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعیداً تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ
گناهان ما پیش روی تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بهسویت توبه کنیم تو با نعمتهایت بر ما دوستی کنی و ما به گناهان با تو معارضه و برابری کنیم. خیر تو بر ما نازل گردد و در برابر شر ما بهسوی تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و کریمی بوده ای که از جانب ما کارهای زشت بهسوی تو آید ولی آنها جلوگیریات نکند از اینکه ما را به نعمتهای خود فراگیری و خود بر ما تفضل کنی پس منزهی تو که چقدر بردباری و چه بزرگ و کریمی چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهایت مقدس و ستایشت ارجمند است و کارها و رفتارت گرانبها است...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست ویکم)
اَنْتَ اِلهی اَوْسَعُ فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِفِعْلی وَخَطیـئَتی فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ سَیدی سَیدی سَیدی اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ سَخَطِکَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ وَاَنْعِمْ عَلَینا مِنْ فَضْلِکَ وَارْزُقْنا حَجَّ بَیتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیهِ وَعَلی اَهْلِ بَیتِهِ اِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ...
فضل تو ای معبود من وسیعتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردار و گناهم بسنجی. از من درگذر، درگذر، درگذر ای آقای من... آقای من... آقای من، خدایا ما را به ذکر خود مشغول کن و از خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان و از فضل خود بر ما انعام کن و روزی ما کن حج خانهات و زیارت قبر پیامبرت را که درود تو و رحمت و آمرزش و خوشنودیات بر او و بر خاندانش باد که بهراستی تو به خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست ودوم)
وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیکَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَالِهِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَی وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیئاتِ غُفْراناً اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ الاَْحیآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمواتِ وَتابِعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ بِالْخَیراتِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَینا وَمَیتِنا وَشاهِدِنا وَغآئِبِنا ذَکَرِنا وَاُنْثانا صَغیرِنا وَکَبیرِنا حُرِّنا وَمَمْلوُکِنا کَذَبَ الْعادِلوُنَ بِاللهِ وَضَلّوُا ضَلالاً بَعیداً وَخَسِروُا خُسْراناً مُبیناً
و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت ـ که درود تو بر او و آلش باد ـ ما را بمیران. خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانکه مرا در کودکی پروریدند و پاداششان بده در برابر نیکی به نیکی و در مقابل بدیها به آمرزش. خدایا بیامرز مردان و زنان باایمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پیوند ده میان ما و ایشان را در نیکیها. خدایا بیامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غایب ما، مرد ما و زن ما را کوچک ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهی دوری و زیان کردند؛ زیان آشکاری...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وسوم)
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاخْتِمْ لی بِخَیر وَاکْفِنی ما اَهَمَّنی مِنْ اَمْرِ دُنْیای وَآخِرَتی وَلاتُسَلِّطْ عَلَی مَنْ لا یرْحَمُنی وَاجْعَلْ عَلَی مِنْکَ واقِیةً باقِیةً وَلا تَسْلُبْنی صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیباً اَللّـهُمَّ احْرُسْنی بِحَراسَتِکَ وَاحْفَظْنی بِحِفْظِکَ وَاکْلاَْنی بِکِلائَتِکَ وَارْزُقْنی حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا وَفی کُلِّ عام وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَلا تُخْلِنی یا رَبَّ مِنْ تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَریمَةِ...
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و کارم را ختم به خیر کن و کفایت کن آنچه اندیشهام را به خود مشغول کرده از کار دنیا و آخرتم و مسلط مکن بر من کسی را که به من رحم نکند و بنه بر من از نزد خود نگهبانی همیشگی و از من نعمتهای شایسته خود را که به من دادهای سلب مفرما و از فضل خویش روزی فراخ و حلال و پاکی برای من روزی گردان. خدایا به نگهبانی خود مرا نگهبانی فرما و به حفظ خود حفظم کن و در حمایت خود نگاهداریم کن و روزی من کن حج، خانه محترمت را در این سال و در هر سال و زیارت قبر پیغمبرت و قبور ائمه علیهم السلام را و محرومم مکن پروردگارا از زیارت این مشاهد شریفه و زیارتگاههای گرامی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وچهارم)
اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَی حَتّی لا اَعْصِیکَ وَاَلْهِمْنِی الْخَیرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیتَکَ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما اَبْقَیتَنی یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیاْتُ وَتَعَبَّاْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ لی بَلِیةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَینی وَبَینَ خِدْمَتِکَ سَیدی لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیتَنی...
خدایا توبه ام ده تا نافرمانیات نکنم و به دلم انداز کار نیک را و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامی که در این دنیا زندهام داری ای پروردگار جهانیان، خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شدهام و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبهکنندگان مجلس من، گرفتاری و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاریات حائل گشته، ای آقای من، شاید مرا از در خانهات راندهای و از خدمتت دورم کردهای...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وپنجم)
اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَاَقْصَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی غَیرَ شاکِر لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَبَینَهُمْ خَلَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی کافَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئی مِنْکَ جازَیتَنی...
یا شاید دیدهای سبک شمارم حقت را پس دورم کردهای یا شاید دیدهای از تو رو گرداندهام پس خشمم کردهای یا شاید مرا در جایگاه دروغگویانم دیدهای پس رهایم کردهای یا شاید دیدهای سپاسگزار نعمتهایت نیستم پس محرومم ساختهای یا شاید مرا در مجلس علما، نیافتهای پس خوارم کردهای یا شاید مرا در زمره غافلانم دیدهای پس از رحمت خویش بی بهره ام کردهای یا شاید مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیدهای پس مرا به آنها واگذاشتهای یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کردهای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم دادهای یا شاید به بی شرمیام مجازاتم کردهای...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وششم)
فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلی لاَِنَّ کَرَمَکَ اَی رَبِّ یجِلُّ عَنْ مُکافاتِ الْمُقَصِّرینَ وَاَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً اِلهی اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِعَمَلی اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنی بِخَطیئَتی وَما اَ نَا یا سَیدی وَما خَطَری هَبْنی بِفَضْلِکَ سَیدی وَتَصَدَِّْ عَلَی بِعَفْوِکَ وَجَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ...
پس اگر از من بگذری پروردگارا بجاست چون بسیار اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشتهای زیرا کرم تو پروردگارا برتر از کیفر کردن تقصیرکاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بهسوی خودت گریختهام و درخواست انجام وعدهات را در چشم پوشی از کسی که خوش گمان به تو است دارم. خدایا تو فضلت و سیعتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردارم بسنجی یا اینکه مرا به خطایم بلغزانی و چه هستم من ای آقای من و چه ارزشی دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش ای آقای من و بر من با عفو خود نیکی کن و با پرده پوشیات بپوشانم و درگذر از سرزنش کردنم به بزرگواری ذاتت...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وهفتم)
سَیدی اَنَا الصَّغیرُ الَّذی رَبَّیتَهُ وَاَ نَا الْجاهِلُ الَّذی عَلَّمْتَهُ وَاَ نَا الضّآلُّ الَّذی هَدَیتَهُ وَاَ نَاالْوَضیعُ الَّذی رَفَعْتَهُ وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذی آمَنْتَهُ وَالْجایعُ الَّذی اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذی اَرْوَیتَهُ وَالْعارِی الَّذی کَسَوْتَهُ وَالْفَقیرُ الَّذی اَغْنَیتَهُ وَالضَّعیفُ الَّذی قَوَّیتَهُ وَالذَّلیلُ الَّذی اَعْزَزْتَهُ وَالسَّقیمُ الَّذی شَفَیتَهُ وَالسّآئِلُ الَّذی اَعْطَیتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذی سَتَرْتَهُ وَالْخاطِئُ الَّذی اَقَلْتَهُ وَاَ نَاالْقَلیلُ الَّذی کَثَّرْتَهُ وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذی نَصَرْتَهُ وَاَ نَا الطَّریدُالَّذی آوَیتَهُ...
آقای من! من همان بنده خردسالی هستم که پروریدی و همان نادانی هستم که دانایش کردی و همان گمراهی هستم که راهنماییاش کردی و همان پستی هستم که بلندش کردی و همان ترسانی هستم که امانش دادی و گرسنهای هستم که سیرش کردی و تشنهای هستم که سیرابش کردی و برهنهای هستم که پوشاندیش و نداری هستم که دارایش کردی و ناتوانی هستم که نیرومندش کردی و خواری هستم که عزیزش کردی و دردمندی هستم که درمانش کردی و خواهندهای هستم که عطایش کردی و گنهکاری هستم که گناهانش را پوشاندی و خطاکاری هستم که از او گذشتی و اندکی هستم که بسیارش کردی و خوارشمردهای هستم که یاریاش کردی و آوارهای هستم که جا و مأوایش دادی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست وهشتم)
اَ نَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیکَ فِی الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ اَ نَا صاحِبُ الدَّواهِی الْعُظْمی اَ نَا الَّذی عَلی سَیدِهِ اجْتَری اَ نَا الَّذی عَصَیتُ جَبّارَ السَّمآءِ اَ نَا الَّذی اَعْطَیتُ عَلی مَعاصِی الْجَلیلِ الرُّشا اَنَا الَّذی حینَ بُشِّرْتُ بِها خَرَجْتُ اِلَیها اَسْعی اَنَا الَّذی اَمْهَلْتَنی فَمَا ارْعَوَیتُ وَسَتَرْتَ عَلی فَمَا اسْتَحْییتُ وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصی فَتَعَدَّیتُ وَاَسْقَطْتَنی مِنْ عَینِکَ فَما بالَیتُ فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلَتْنی وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنی وَمِنْ عُقوُباتِ الْمَعاصی جَنَّبْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اسْتَحْییتَنی...
منم پروردگارا آن کسی که در خلوت از تو شرم نکردم و در آشکارا هم رعایت تو را نکردم. منم صاحب مصیبتها و ماجراهای بزرگ، منم کسی که بر آقای خود دلیری کرده، منم کسی که نافرمانی برپادارنده آسمانها را کردهام. منم کسی که برای نافرمانیهای بزرگی که کردهام رشوه دادهام، منم آن کسی که هرگاه نوید گناهی رابه من میدادند بهسویش شتابان میرفتم. منم که مهلتم دادی ولی من به خود نیامدم و بر من پوشاندی ولی من شرم نکردم و نافرمانیها کردم و از حد گذراندم و از چشم خود مرا انداختی و من اعتنا نکردم پس باز هم به بردباریات مهلتم دادی و به پرده پوشیات مرا پوشاندی تا بدانجا که گویا از یاد من بیرون رفتی و از کیفرهای گناهان مرا دور داشتی تا به حدی که گویا از من شرم کردی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز بیست ونهم)
اِلهی لَمْ اَعْصِکَ حینَ عَصَیتُکَ وَاَ نَا بِرُبوُبِیتِکَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَلا لِعُقوُبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعیدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لی نَفْسی وَغَلَبَنی هَوای وَاَعانَنی عَلَیها شِقْوَتی وَغَرَّنی سِتْرُکَ الْمُرْخی عَلَی فَقَدْ عَصَیتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدی فَالاْنَ مِنْ عَذابِکَ مَنْ یسْتَنْقِذُنی وَمِنْ اَیدِی الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ یخَلِّصُنی وَبِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّی فَواسَوْ اَتا عَلی ما اَحْصی کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی الَّذی لَوْلا ما اَرْجوُ مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَه رَحْمَتِکَ وَنَهْیکَ اِیای عَنِ الْقُنوُطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَکَّرُها یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع وَ اَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج...
خدایا در هنگام گناه که من نافرمانیات کردم نه از باب این بود که پروردگاریات را منکر بودم و یا دستورت را سبک شمردم و یا خود را در معرض کیفرت درآوردم و یا تهدیدهای تو را بی ارزش فرض کردم، بلکه گناهی بود که پیش آمد و نفس سرکش نیز آنرا آراست و هوای نفس نیز چیره شد و بدبختی هم کمک کرد و پرده آویخته (پرده پوشی تو) هم مرا مغرور کرد و در نتیجه تا آنجا که میتوانستم در نافرمانی و مخالفت تو کوشیدم، ولی اکنون کیست که از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فردای قیامت چه کسی خلاصم کند و به ریسمان چه کسی چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنی. پس چه رسوایی است برای من بر آنچه نامه تو از عمل من شماره و احصا کرده که اگر امید من به کرمت و وسعت رحمتت نبود و از ناامید شدن بازم نمیداشتی به محض آنکه به یاد آنها میافتادم یکسره ناامید میشدم. ای بهترین کسی که خواندش خواننده ای و برترین کسی که امیدش دارد امیدواری...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی ام)
اَللّـهُمَّ بِذِمَّه الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ اِلَیکَ وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَیکَ وَبِحُبِّی النَّبِی الاُْمِّی الْقُرَشِی الْهاشِمِی الْعَرَبِی التِّهامِی الْمَکِّی الْمَدَنِی اَرْجوُ الزُّلْفَةَ لَدَیکَ فَلا توُحِشِ اسْتیناسَ ایمانی وَلا تَجْعَلْ ثَوابی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ فَاِنَّ قَوْماً آمَنوُا بِاَلْسِنَتِهِمْ لِیحْقِنوُا بِهِ دِمآئَهُمْ فَاَدْرَکوُا ما اَمَّلوُا وَاِنّا آمَنّا بِکَ بِاَلْسِنَتِنا وَقُلوُبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا فَاَدْرِکْنا ما اَمَّلْنا وَثَبِّتْ رَجائَکَ فی صُدوُرِنا وَلا تُزِغْ قُلوُبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ
خدایا به پیمان اسلام به درگاهت توسل جویم و به حرمت قرآن بر تو اعتماد کنم و به دوستی و محبتی که به پیامبر امی قرشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی دارم امید تقرب به تو را دارم. پس تو انس ایمانی مرا مبدل به وحشت مکن و پاداشم را پاداش آن کس که جز تو را پرستیده قرار مده زیرا مردمی بودند که به زبان ایمان آوردند تا بدان وسیله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم رسیدند ولی ما به دل و زبان به تو ایمان آوردیم تا از ما بگذری. پس ما را هم به مقصودمان برسان و امیدت را در دلهای ما ثابت و محکم فرما و منحرف مساز دلهای ما را، پس از آنکه هدایتمان کردی و ببخش بهما از نزد خود رحمتی که بهراستی تویی بسیار بخشنده.
فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما اُلْهِمَ قَلْبی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَه رَحْمَتِکَ اِلی مَنْ یذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاّ اِلی مَوْلاهُ وَاِلی مَنْ یلْتَجِئُ الْمَخْلوُقُ اِلاّ اِلی خالِقِهِ ...
به عزتت سوگند اگر برانیم من هرگز از در خانهات برنخیزم و دست از تملق و چاپلوسیات برندارم چون شناسایی کرمت و رحمت وسیعت به دلم الهام شده، بنده به نزد چه کسی رود جز به درگاه مولایش و مخلوق به که پناهنده شود جز به خالقش؟...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی ویکم)
اِلهی لَوْ قَرَنْتَنی بِالاَْصْفادِ وَمَنَعْتَنی سَیبَکَ مِنْ بَینِ الاَْشْهادِ وَدَلَلْتَ عَلی فَضایحی عُیوُنَ الْعِبادِ وَاَمَرْتَ بی اِلَی النّارِ وَحُلْتَ بَینی وَبَینَ الاَْبْرارِ ما قَطَعْتُ رَجآئی مِنْکَ وَما صَرَفْتُ تَاْمیلی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَلا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبی اَ نَا لا اَنْسی اَیادِیکَ عِنْدی وَسَِتْرَکَ عَلَی فی دارِ الدُّنْیا سَیدی اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبی وَاجْمَعْ بَینی وَبَینَ الْمُصْطَفی وَآلِهِ خِیرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَخاتَمِ النَّبِیینَ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَانْقُلْنی اِلی دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ اِلَیکَ وَاَعِنّی بِالْبُکآءِ عَلی نَفْسی ...
خدایا اگر مرا به زنجیر و بند گرفتارم کنی و بازداری از من عطایت را در میان انظار مردم و رسواییهایم را به چشم بندگانت آری و دستور بردنم را بهسوی دوزخ صادر کنی و میان من و نیکان حائل گردی، من هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و آرزومندیام را از عفو تو بازنگردانم و بیرون نرود محبتت از دلم و من نعمتهایی که در دنیا به من دادی و پرده پوشیهایت را فراموش نمیکنم. ای آقای من، محبت دنیا را از دلم بیرون کن و جمع کن میان من و میان (پیامبرت حضرت) مصطفی(ص) و آلش برگزیدگان خلقت و خاتم پیمبران محمد صلی الله علیه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت بهسویت برسان و یاریام ده به گریه کردن بر خویشتن...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی ودوم)
فَقَدْ اَفْنَیتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ عُمْری وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیسینَ مِنْ خَیری فَمَنْ یکوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّی اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلی مِثْلِ حالی اِلی قَبْری لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتی وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتی وَمالی لا اَبْکی وَلا اَدْری اِلی ما یکوُنُ مَصیری وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیامی تُخاتِلُنی وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَه الْمَوْتِ ...
زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها گذراندم و درآمدهام در جایگاه ناامیدان از خیر خودم، پس کیست که بدحالتر از من باشد اگر من بر این حال بهسوی قبرم منتقل گردم زیرا که آماده اش نکردهام برای خوابیدنم و فرش نکردهام آنرا به عمل صالح برای آرمیدنم و چرا گریه نکنم در صورتی که نمیدانم به چه سرنوشتی دچار گردم؟ من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را که مرا بفریبد در حالی که مرگ بالهای خود را بر سرم گسترده...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وسوم)
صوت فراز 33 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 682 کیلوبایت/دریافت
فَمالی لا اَبْکی اَبْکی لِخُروُجِ نَفْسی اَبْکی لِظُلْمَةِ قَبْری اَبْکی لِضیقِ لَحَدی اَبْکی لِسُؤالِ مُنْکَر وَنَکیر اِیای اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه
پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم برای جان دادنم گریه کنم برای تاریکی قبرم، گریه کنم برای تنگی لحدم، گریه کنم برای سوال نکیر و منکر از من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در کاری غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد چهرههایی در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهرههایی در آن روز غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها را فراگرفته ای...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وچهارم)
سَیدی عَلَیکَ مُعَوَّلی وَمُعْتَمَدی وَرَجائی وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی تُصیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشآءُ وَتَهْدی بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ما نَقَّیتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبی وَلَکَ الْحَمْدُ عَلی بَسْطِ لِسانی اَفَبِلِسانی هذَا الْکالِّ اَشْکُرُکَ اَمْ بِغایه جَُهْدی فی عَمَلی اُرْضیکَ وَما قَدْرُ لِسانی یا رَبِّ فی جَنْبِ شُکْرِکَ وَما قَدْرُ عَمَلی فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ [اِلَی] اِلهی اِنَّ جوُدَکَ بَسَطَ اَمَلی وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلی...
آقای من بر تو است تکیه و اعتماد و امید و توکلم و به رحمت تو آویختهام، به رحمت خود رسانی هر ه را خواهی و به کرامتت راهنمایی کنی هر که را دوست داری پس ستایش تو را است بر اینکه دلم را از آلودگی شرک پاک کردی و برای تو است ستایش برای باز کردنت زبانم را، آیا به این زبان کُندم سپاس تو را گویم یا با نهایت کوششم در کردارم تو را خوشنود سازم؟ و چه ارزشی دارد زبانم پروردگارا در برابر سپاس تو و چه ارزشی دارد کردارم در کنار نعمتهایت و احسانی که به من کردی خدایا بهراستی بخشش تو آرزویم را گسترانید و شکر تو کردارم را پذیرفت...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وپنجم)
صوت فراز 35 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 706 کیلوبایت/ دریافت
سَیدی اِلَیکَ رَغْبَتی وَاِلَیکَ رَهْبَتی وَاِلَیکَ تَاْمیلی وَقَدْ ساقَنی اِلَیکَ اَمَلی وَعَلَیکَ یا واحِدی عَکَفَتْ هِمَّتی وَفیـما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتی وَلَکَ خالِصُ رَجآئی وَخَوْفی وَبِکَ اَنَِسَتْ مَحَبَّتی وَاِلَیکَ اَلْقَیتُ بِیدی وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ رَهْبَتی [یا] مَوْلای بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبی وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ اَ لَمَ الْخَوْفِ عَنّی فَیا مَوْلای وَیا مُؤَمَّلی وَیا مُنْتَهی سُؤلی فَرِِّقْ بَینی وَبَینَ ذَنْبِی الْمانِعِ لی مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ فَاِنَّما اَسْئَلُکَ لِقَدیمِ الرَّجآءِ فیکَ وَعَظیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذی اَوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِکَ مِنَ الرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ فَالاَْمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَالْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُکَ وَفی قَبْضَتِکَ وَکُلُّشَیء خاضِعٌ لَکَ تَبارَکْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ...
آقای من اشتیاق من بهسوی تو است و هراسم از تو است و آرزو و امیدم بهسوی تو است و آرزویم مرا بهسوی تو کشانده و همتم ای خدای یگانه من بهدرگاه تو نشیمن کرده و در آنچه پیش تو است (جامه) شوقم (دامن) گسترده و امید خالص و ترسم تنها از تو است و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداختهام و به ریسمان اطاعت تو بند کردم ترسم را ای مولای من به یاد تو دلم زنده است و به راز و نیاز تو سوزش ترسم را تسکین بخشم پس ای مولای من و ای آرزویم و ای آخرین سرحد خواستهام میان من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت تو است جدایی بینداز و این خواهشی که من از تو میکنم به خاطر همان امید دیرینه ای است که به تو دارم و برای آن طمع بزرگی است که دربارهات دارم که تو رأفت و مهربانی را برای بندگانت بر خود فرض کردهای پس امر و فرمان از آن تو است یگانهای که شریک نداری و خلایق همگی جیره خوار تو و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواند برتری ای پروردگار جهانیان...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وششم)
اِلـهی ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ اِیای لُبّی فَیا عَظیمَ رَجآئی لا تُخَیبْنی اِذَااشْتَدَّتْ فاقَتی وَلا تَرُدَّنی لِجَهْلی وَلا تَمْنَعْنی لِقِلَّةِ صَبْری اَعْطِنی لِفَقْری وَارْحَمْنی لِضَعْفی سَیدی عَلَیکَ مُعْتَمَدی وَمُعَوَّلی وَرَجآئی وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی وَبِفِنائِکَ اَحُطُّ رَحْلی وَبِجوُدِکَ اَقْصِدُ طَلِبَتی وَبِکَرَمِکَ اَی رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعآئی وَلَدَیکَ اَرْجوُ فاقَتی وَبِغِناکَ اَجْبُرُ عَیلَتی وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامی وَاِلی جوُدِکَ وَکَرَمِکَ اَرْفَعُ بَصَری وَاِلی مَعْروُفِکَ اُدیمُ نَظَری فَلا تُحْرِقْنی بِالنّارِ وَاَنْتَ مَوْضِعُ اَمَلی وَلا تُسْکِنِّی الْهاوِیةَ فَاِنَّکَ قُرَّه عَینی ...
خدایا ! به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام بازپرسیات از سرم بپرد. پس ای بزرگ امیدم مرا نومید مکن در آن هنگام که سخت نیازمندم و به خاطر نادانیام مرا از درگاهت مران و برای کم طاقتیام مهرت را از من بازمدار به خاطر نیازی که دارم به من بده و برای ناتوانیام به من رحم کن ای آقای من. بر تو است اعتماد و تکیه و امید و توکل من و مهر تو است دستاویزم و به آستان تو بار (حاجت) اندازم و به جود تو خواهشم را جویم و به کرم تو ای پروردگار من دعایم را آغاز کنم و از پیش تو امید رفع نیاز و احتیاج خود را دارم به توانگری تو جبران نداریم کنم و زیر سایه عفو تو بهپا ایستم و به جود و کرم تو دیده بگشایم و به نیکی تو چشم دوزم پس مرا به آتش مسوزان با اینکه مرکز آرزوی منی و در دوزخم سکونت مده که تو نور چشم منی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وهفتم)
صوت فراز 37 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 1.8 مگابایت/دریافت
یا سَیدی لا تُکَذِّبْ ظَنّی بِاِحْسانِکَ وَمَعْروُفِکَ فَاِنَّکَ ثِقَتی وَلا تَحْرِمْنی ثَوابَکَ فَاِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْری اِلـهی اِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلی وَلَمْ یُقَرِّبْنی مِنْکَ عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ اِلَیکَ بِذَنْبی وَسآئِلَ عِلَلی اِلـهی اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ بِالْعَفْوِ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْکَ فِی الْحُکْمِ ارْحَمْ فی هذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتی وَعِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتی وَفِی الْقَبْرِ وَحْدَتی وَفِی اللَّحْدِ وَحْشَتی وَاِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَینَ یدَیکَ ذُلَّ مَوْقِفی وَاغْفِرْ لی ما خَفِی عَلَی الاْدَمِیّینَ مِنْ عَمَلی وَاَدِمْ لی ما بِهِ سَتَرْتَنی وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی وَتََضَّلْ عَلَی مَمْدوُداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ عَلَی مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتی وَجُدْ عَلَی مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی وَارْحَمْ فی ذلِکَ الْبَیتِ الْجَدیدِ غُرْبَتی حَتّی لا اَسْتَاْنِسَ بِغَیرِکَ...
ای آقای من گمان مرا به احسان و نیکیات دروغ و بی اصل مکن زیرا تو مورد اطمینان محکم منی و از پاداش نیکیات محرومم مساز که تو به نداری من آشنایی.
خدایا اگر مرگم نزدیک شده ولی کردارم مرا به تو نزدیک نکرده من اعتراف به گناهم را وسیله عذر خویش به درگاهت قرار دهم.
خدایا اگر درگذری کیست که سزاوارتر از تو به گذشت باشد و اگر عذاب کنی پس کیست که در حکم عادلتر از تو باشد رحم کن در این دنیا به غربتم و هنگام مرگ به غمزدگیام و در قبر به تنهاییام و در لحد به وحشت و بیکسیام و هنگامی که در برابرت به پای حسابم آورند به خواری جایگاهم رحم کن و بیامرز برای من آنچه از کردارم که بر مردم پوشیده مانده و ادامه بده برایم آنچه را که بدان مرا پوشاندی و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران مرا به این سو و آن سو کنند بر من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیدهام و همسایگان شایستهام به اینطرف و آنطرف میگردانند بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازهام را بر دوش گرفتهاند با من مهربانی فرما وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن و به غربت من در آن خانه تازه و نو رحم کن بهطوری که بهجز تو انس نگیرم...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی وهشتم)
یا سَیدی اِنْ وَکَلْتَنی اِلی نَفْسی هَلَکْتُ سَیدی فَبِمَنْ اَسْتَغیثُ اِنْ لَمْ تُقِلْنی عَثَرْتی فَاِلی مَنْ اَفْزَعُ اِنْ فَقَدْتُ عِنایتَکَ فی ضَجْعَتی وَاِلی مَنْ اَلْتَجِئُ اِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتی سَیدی مَنْ لی وَمَنْ یرْحَمُنی اِنْ لَمْ تَرْحَمْنی وَفَضْلَ مَنْ اُؤَمِّلُ اِنْ عَدِمْتُ فَضْلَکَ یوْمَ فاقَتی وَاِلی مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنوُبِ اِذَاانْقَضی اَجَلی سَیدی لا تُعَذِّبْنی وَاَ نَا اَرْجوُکَ اِلـهی حَقِّقْ رَجآئی وَآمِنْ خَوْفی فَاِنَّ کَثْرَةَ ذُنوُبی لا اَرْجوُ فیها اِلاّ عَفْوَکَ سَیدی اَ نَا اَسْئَلُکَ ما لا اَسْتَحِقُّ وَاَنْتَ اَهْلُ التَّقْوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لی وَاَلْبِسْنی مِنْ نَظَرِکَ ثَوْباً یغَطّی عَلَی التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لی وَلا اُطالَبُ بِها اِنَّکَ ذوُ مَنٍّ قَدیم وَصَفْح عَظیم وَتَجاوُز کَریم...
ای آقای من اگر مرا به خودم واگذاری هلاک گردم. آقای من پس به که استغاثه کنم اگر تو لغزشم را نادیده نگیری و به که پناه برم اگر عنایت تو را در آرامگاهم از دست بدهم و به که ملتجی گردم اگر تو غمم را برطرف نکنی، آقای من که را دارم و که بر من رحم کند اگر تو بر من رحم نکنی و فضل که را آرزو کنم در روز نیازمندیام اگر فضل تو را گم کنم و بهسوی چه کسی از گناهانم بگریزم در آن هنگام که عمرم بهسر رسد. ای آقای من مرا با اینکه به تو امیدوارم معذب مفرما. خدایا امید مرا تحقق بخش و ترسم را امان بخش، زیرا در این گناهان بسیار امیدی جز به عفو تو ندارم. ای آقای من از تو خواهم چیزی را که شایسته آن نیستم و تو شایسته پرهیزکاری هستی و اهل آمرزشی، پس بیامرز مرا و از نظر مرحمت خود جامهای بر من بپوشان که گناهانم را بپوشاند و آنها را برایم بیامرز و مورد مؤاخذه قرارم مده که تو دارای منتی دیرینه و چشم پوشی بزرگ و گذشت بزرگواری هستی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز سی ونهم)
صوت فراز 39 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 872 کیلوبایت/ دریافت
اِلهی اَنْتَ الَّذی تُفیضُ سَیبَکَ عَلی مَنْ لا یسْئَلُکَ وَعَلَی الْجاحِدینَ بِرُبوُبِیتِکَ فَکَیفَ سَیدی بِمَنْ سَئَلَکَ وَاَیقَنَ اَنَّ الْخَلْقَ لَکَ وَالاَْمْرَ اِلَیکَ تَبارَکْتَ وَتَعالَیتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ سَیدی عَبْدُکَ بِبابِکَ اَقامَتْهُ الْخَصاصَه بَینَ یدَیکَ یقْرَعُ بابَ اِحْسانِکَ بِدُعآئِهِ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ عَنّی وَاقْبَلْ مِنّی ما اَقوُلُ فَقَدْ دَعَوْتُ بِهذَا الدُّعاءِ وَاَ نَا اَرْجوُ اَنْ لا تَرُدَّنی مَعْرِفَةً مِنّی بِرَاْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ اِلهی اَنْتَ الَّذی لا یحْفیکَ سآئِلٌ وَلا ینْقُصُکَ نآئِلٌ اَنْتَ کَما تَقوُلُ وَفَوْقَِ ما نَقوُلُ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ صَبْراً جَمیلاً وَفَرَجاً قَریباً وَقَولاً صادِقاً وَاَجْراً عَظیماً اَسْئَلُکَ یا رَبِّ مِنَ الْخَیرِ کُلِّهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَما لَمْ اَعْلَمْ اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ مِنْ خَیرِ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحوُنَ...
خدایا تویی که فیض خود را حتی بر آنکه درخواست نکند و بر منکران پروردگاریات فروریزی پس چگونه نسبت به کسی که از تو درخواست کند و یقین داند که جهان خلقت از تو و کار بهدست تو است؟ برتری و والایی ای پروردگار جهانیان، ای آقای من بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستی او را پیش روی تو واداشته و به وسیله دعای خود در خانه احسان تو را میکوبد پس آن روی بزرگوارت را از من بر مگردان و آنچه گویم از من بپذیر، زیرا من به این دعا تو را خواندم و امیدوارم که بازم مگردانی چون آشنایی کاملی به مهر و رأفت تو دارم. خدایا تویی که درمانده و سوال پیچت نکند سائلی و بخشش و عطا از تو نکاهد تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنی که ما گوییم. خدایا من از تو خواهم صبری نیکو و گشایشی نزدیک و گفتاری راست و پاداشی بزرگ از تو خواهم پروردگارا هرچه خیر و خوبی است چه آنچه میدانم و چه آنچه را نمیدانم. خواهم از تو خدایا از بهترین چیزی که بندگان شایستهات خواهند...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهلم)
یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ وَاَجْوَدَ مَنْ اَعْطی اَعْطِنی سُؤلی فی نَفْسی وَاَهْلی وَوالِدی وَ وَُلَْدی وَاَهْلِ حُزانَتی وَاِخْوانی فیکَ وَاَرْغِدْ عَیشی وَاَظْهِرْ مُرُوَّتی وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَاَتْمَمْتَ عَلَیهِ نِعْمَتَکَ وَرَضیتَ عَنْهُ وَاَحْییتَهُ حَیوةً طَیبَةً فی اَدْوَمِ السُّروُرِ وَاَسْبَغِ الْکَرامَةِ وَاَتَمِّ الْعَیشِ اِنَّکَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَلا یَفْعَلُ ما یشآءُ غَیرُکَ...
ای بهترین درخواستشدگان و ای بخشندهترین عطابخش. عطاکن به من خواستهام را در مورد خود و خانواده و پدر و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دینیام و زندگیام را خوش و فراخ گردان و مردانگیام را آشکار ساز و تمام حالات مرا اصلاح کن و بگردانم از کسانی که عمرش را طولانی و کردارش را نیکو و نعمتت را بر او تمام کرده و از او خشنود گشتهای و زندگی پاکیزهای به او بخشیدهای که در میان پابرجاترین خوشی و وسیعترین کرامت و کاملترین زندگانی روزگار بهسر میبرد و بهراستی تو هرچه را بخواهی انجام دهی ولی جز تو کسی نتواند هرچه خدا خواهد انجام دهد...
صوت فرازهای 40 و 41 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 1.8 مگابایت/ دریافت
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و یکم)
اَللّـهُمَّ خُصَّنی مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ وَلا تَجْعَلْ شَیئاً مِمّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَاَطْرافِ النَّهارِ رِیآءً وَلا سُمْعَةً وَلا اَشَراً وَلا بَطَراً وَاجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ اَللّـهُمَّ اَعْطِنی السِّعَةَ فِی الرِّزِْقِ وَالاَْمْنَ فِی الْوَطَنِ وَقُرَّةَ الْعَینِ فِی الاَْهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ وَالْمُقامَ فی نِعَمِکَ عِنْدی وَالصِّحَّةَ فِی الْجِسْمِ وَالْقُوَّةَ فِی الْبَدَنِ وَالسَّلامَةَ فِی الدّینِ وَاسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسوُلِکَ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ اَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنی وَاجْعَلْنی مِنْ اَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصیباً فی کُلِّ خَیر اَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ فی شَهْرِ رَمَضانَ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ وَما اَنْتَ مُنْزِلُهُ فی کُلِّ سَنَة مِنْ رَحْمَة تَنْشُرُها وَعافِیة تُلْبِسُها وَبَلِیة تَدْفَعُها وَحَسَنات تَتَقَبَّلُها وَسَیئات تَتَجاوَزُ عَنْها...
خدایا مرا به ذکر مخصوص خود مخصوصم دار و آنچه را من بهوسیله آن در تمام ساعات و دقایق روز و شب وسیله تقرب درگاهت قرار دهم خودنمایی و شهرت طلبی و سرکشی و گردن فرازی قرار مده و مرا از فروتنان درگاهت قرارم بده خدایا به من عطا فرما وسعت در روزی و امنیت در وطن و چشم روشنی در خاندان و مال و اولاد و پایدار ماندن نعمتهایی که در پیش من داری و تندرستی و نیرویی در بدن و سلامتی در دین و همیشه تا زندهام مرا به طاعت خود و اطاعت پیامبرت محمد صلی الله علیه وآله وادار کن و بگردانم از پرنصیبترین بندگانت در هر خیری که نازل کرده و در ماه رمضان در شب قدر نازل گردانی و آنچه را در هر سال نازل گردانی از مهری که بگسترانی و تندرستی که بپوشانی و بلاهایی که بازگردانی و کارهای خیری که بپذیری و زشتیهایی را که از آنها درگذری...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و دوم)
وَارْزُقْنی حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا وَفی کُلِّ عام وَارْزُقْنی رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ وَاصْرِفْ عَنّی یا سَیدی الاَْسْوآءَ وَاقْضِ عَنِّی الدَّینَ وَالظُّلاماتِ حَتّی لا اَتَاَذّی بِشَیء مِنْهُ وَخُذْ عَنّی بِاَسْماعِ وَاَبْصارِ اَعْدائی وَحُسّادی وَالْباغینَ عَلَی وَانْصُرْنی عَلَیهِمْ وَاَقِرَّ عَینی وَفَرِّحْ قَلْبی وَاجْعَلْ لی مِنْ هَمّی وَکَرْبی فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَاجْعَلْ مَنْ اَرادَنی بِسُوء مِنْ جَمیـعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَی وَاکْفِنی شَرَّ الشَّیطانِ وَشَرَّ السُّلْطانِ وَسَیئاتِ عَمَلی وَطَهِّرْنی مِنَ الذُّنوُبِ کُلِّها وَاَجِرْنی مِنَ النّارِ بِعَفْوِکَ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَزَوِّجْنی مِنَ الْحوُرِ الْعینِ بِفَضْلِکَ وَاَ لْحِقْنی بِاَوْلِیآئِکَ الصّالِحینَ مُحَمَّد وَ الِهِ الاَْبْرارِ الطَّیبینَ الطّاهِرینَ الاَْخْیارِ صَلَواتُکَ عَلَیهِمْ وَعَلی اَجْسادِهِمْ وَاَرْواحِهِمْ وَرَحْمَه اللهِ وَبَرَکاتُهُ...
و روزیام کن حج خانه کعبه را در این سال و در هر سال و روزیام ده روزی فراخی از فضل وسیع خود و بدیها را ای آقایم از من دور کن و بدهیها و مظلمههایی که به گردن دارم از من ادا فرما بهطوری که به خاطر چیزی از آنها ناراحت نباشم و گوش و چشم دشمنان و حسودان و ستمکارانم را بر من ببند و بر ایشان یاریام ده و دیدهام را روشن کن و دلم را شاد گردان و برایم از اندوه و غمم فرج و گشایشی قرار ده و هرکه را از تمامی خلقت که اراده سوئی نسبت به من دارد زیر پای من قرارش ده و کفایت کن مرا از شر شیطان و شر سلطان و بدیهای کردارم و پاکم کن از گناهان همگی، و از آتش دوزخ بهوسیله عفو خود پناهم ده و به رحمت خویش داخل بهشتم گردان و از حوریههای بهشتی به فضل خود به همسریم درآور و ملحقم کن به دوستان شایستهات محمد و آلش آن نیکان پاک پاکیزه و برگزیده درودهای تو بر ایشان و بر جسدهاشان و بر ارواحشان و رحمت خدا و برکاتش...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و سوم)
اِلهی وَسَیدی وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِذُنوُبی لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَلَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی وَسَیدی اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاَِوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ فَاِلی مَنْ یفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ فَبِمَنْ یسْتَغیثُ الْمُسْیئوُنَ اِلهی اِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ فَفی ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفی ذلِکَ سُرُورُ نَبِیکَ وَاَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیکَ اَحَبُّ اِلَیکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ...
ای خدای من و آقای من، سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد گناهان بازخواست کنی من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه میکنم و اگر به پستیام مرا مؤاخذه کنی من هم به کرمت تو را مطالبه میکنم و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش میدهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران و اگر اکرام نکنی مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران خدایا اگر به دوزخم ببری این کار موجب خوشحالی دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببری موجب خوشحالی پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلماً میدانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست داری...
صوت فرازهای 43 و 44 - حاج آقا مصلی نژاد /حجم: 1.6 مگابایت/ دریافت
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و چهارم)
ا َللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیةً مِنْکَ وَتَصْدیقاً بِکِتابِکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیکَ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ حَبِّبْ اِلَی لِقائَکَ وَاَحْبِبْ لِقآئی وَاجْعَلْ لی فی لِقآئِکَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ اَللّـهُمَّ اَلْحِقْنی بِصالِحِ مَنْ مَضی وَاجْعَلْنی مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِی وَخُذْ بی سَبیلَ الصّالِحینَ وَاَعِنّی عَلی نَفْسی بِما تُعینُ بِهِ الصّالِحینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَاخْتِمْ عَمَلی بِاَحْسَنِهِ وَاجْعَلْ ثَوابی مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَاَعِنّی عَلی صالِحِ ما اَعْطَیتَنی وَثَبِّتْنی یا رَبِّ وَلا تَرُدَّنی فی سُوء اسْتَنْقَذْتَنی مِنْهُ یا رَبَّ الْعالَمینَ...
خدایا از تو میخواهم که دلم را پرکنی از محبت و ترس از خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به خودت و هراس و اندیشه از خود و اشتیاق بهسوی خود ای صاحب جلال و بزرگواری مرا دوستدار لقای خویش کن و نیز لقای مرا دوست بدار و در لقای خود برای من آرامش و گشایش و کرامتی قرار ده. خدایا مرا به شایستگان از مردم گذشته ملحق کن و از شایستگان باقیمانده قرارم ده و به راه شایستگانم ببر و کمکم ده بر مخالفت با هوای نفسم بدانچه کمک دادی شایستگان را بر مخالفتشان با هوای نفس و ختم کن کارم را به نیکوترین کارهایم و پاداشم را از آن کار به رحمت خود بهشت قرار ده و کمکم ده در آنچه به من داده ای که در کار صالح بهکار بندم و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بدیهایی که از آن نجاتم دادهای. ای پروردگار جهانیان...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و پنجم)
اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ ایماناً لا اَجَلَ لَهُ دوُنَ لِقائِکَ اَحْینی ما اَحْییتَنی عَلَیهِ وَتَوَفَّنی اِذا تَوَفَّیتَنی عَلَیهِ وَابْعَثْنی اِذا بَعَثْتَنی عَلَیهِ وَاَبْرِءْ قَلْبی مِنَ الرِّیآءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فی دینِکَ حَتّی یکوُنَ عَمَلی خالِصاً لَکَ اَللّـهُمَّ اَعْطِنی بَصیرَةً فی دینِکَ وَفَهْماً فی حُکْمِکَ وَفِقْهاً فی عِلْمِکَ وَکِفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَوَرَعاً یحْجُزُنی عَنْ مَعاصیکَ وَبَیضْ وَجْهی بِنوُرِکَ وَاجْعَلْ رَغْبَتی فیـما عِنْدَکَ وَتَوَفَّنی فی سَبیلِکَ وَعَلی مِلَّةَ رَسوُلِکَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ اَللّـهُمَّ اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَةِ وَالْقَسْوَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ وَکُلِّ بَلِیة وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ وَاَعوُذُ بِکَ مِنْ نَفْس لا تَقْنَعْ وَبَطْن لا یشْبَعُ وَقَلْب لا یخْشَعُ وَدُعاء لا یسْمَعُ وَعَمَل لا ینْفَعُ وَاَعوُذُ بِکَ یا رَبِّ عَلی نَفْسی وَدینی وَمالی وَعَلی جَمیعِ ما رَزَقْتَنی مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ...
خدایا از تو خواهم ایمانی که انتهایش ملاقات تو باشد و تا زندهام داری به همان ایمان زندهام دار و چون بمیرانیم بر همان ایمان بمیرانم و چون برانگیزیم بر همان ایمان برانگیزم و پاک کن دلم را از ریا و شک و خودنمایی در دینت تا در نتیجه عملم خالص برای تو باشد. خدایا به من عنایت کن بصیرتی در دینت و فهمی (در شناختن) حکمت و درک خاصی در فهم علمت و دو سهم از رحمتت و پرهیزکاری آنچنانی که مرا از گناهانت بازدارد و رویم را به نور خود سفید گردان و شوقم را بدانچه پیش تو است قرار ده و در راه خود و بر کیش پیامبرت صلی الله علیه وآله بمیرانم خدایا به تو پناه میبرم از کسالت و سستی و اندوه و ترس و بِخالَت و بی خبری و سنگدلی و بیچارگی و فقر و نداری و از هر بلا و هرزگی هر چه آشکار باشد از آنها و هر چه پنهان و پناه میبرم به تو از نفسی که قانع نباشد و شکمی که سیر نشود و دلی که نهراسد و دعایی که پذیرفته نشود و کاری که سود ندهد و پناه میبرم ای پروردگارم در مورد خویشتن و دین و مال و همه آنچه به من روزی کردهای از شیطان رانده درگاهت که بهراستی تو شنوای دانایی...
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و ششم)
اَللّـهُمَّ اِنَّهُ لا یجیرُنی مِنْکَ اَحَدٌ وَلا اَجِدُ مِنْ دوُنِکَ مُلْتَحَداً فَلا تَجْعَلْ نَفْسی فی شَیء مِنْ عَذابِکَ وَلا تَرُدَّنی بِهَلَکَة وَلا تَرُدَّنی بِعَذاب اَلیم اَللّـهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّی وَاَعْلِ ذِکْری وَارْفَعْ دَرَجَتی وَحُطَّ وِزْری وَلا تَذْکُرْنی بِخَطیئَتی وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلِسی وَثَوابَ مَنْطِقی وَثَوابَ دُعآئی رِضاکَ وَالْجَنَّةَ وَاَعْطِنی یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُکَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ اِنّی اِلَیکَ راغِبٌ یا رَبَّ الْعالَمینَ...
خدایا کسی نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد و جز تو پناهگاهی نیابم پس مرا در چیزی از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاکت و عذاب دردناک بازمگردان. خدایا عملم را بپذیر و نامم را بلند کن و درجه ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و پاداش این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خوشنودی خودت و بهشت قرار ده و بده به من ای پروردگار من، تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من بهراستی بهسویت مشتاقم. ای پروردگار جهانیان
دعای ابوحمزه ثمالی (فراز چهل و هفتم: پایانی)
اَللّـهُمَّ اِنَّکَ اَنْزَلْتَ فی کِتابِکَ اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا فَاِنَّکَ اَوْلی بِذلِکَ مِنّا وَاَمَرْتَنا اَنْ لا نَرُدَّ سائِلاً عَنْ اَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُکَ سائِلاً فَلا تَرُدَّنی اِلاّ بِقَضآءِ حاجَتی وَاَمَرْتَنا بِالاِْحْسانِ اِلی ما مَلَکَتْ اَیمانُنا وَنَحْنُ اَرِقّآءُکَ فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ یا مَفْزَعی عِنْدَ کُرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ شِدَّتی اِلَیکَ فَزِعْتُ وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ لا اَلوُذُ بِسِواکَ وَلا اَطْلُبُ الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یفُکُّ الاَْسیرَ وَیعْفوُ عَنِ الْکَثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثیرَ اِنَّکَ اَنْتَ الرَّحیمُ الْغَفوُرُ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ ایماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَیقیناً صادِقاً حَتّی اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ یصیبَنی اِلاّ ما کَتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیشِ بِما قَسَمْتَ لی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خدایا، تو خود در کتابت قرآن برای ما نازل فرمودی که ما گذشت کنیم از کسی که به ما ستم کرده و ما به خودمان ستم کردیم پس از ما درگذر که تو از ما سزاوارتر بدین کار هستی و به ما دستور دادی که هیچ خواهنده ای را از در خانهمان بازنگردانیم و من بهصورت خواهندگی به درگاهت آمدهام و بازم مگردان جز با روا شدن حاجتم و به ما دستور دادی که نسبت به بردگانمان احسان و نیکی کنیم و ما بردگان توییم پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما. ای پناهم در هنگام اندوه و غم ای فریادرسم در هنگام سختی به درگاه تو زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و به دیگری پناه نبرم و گشایش نخواهم جز از تو، پس تو به فریادم برس و گشایشی در کارم بده ای که اسیر و گرفتار را آزاد کنی و از گناه بسیار بگذری. طاعت اندک را از من بپذیر و از گناه بسیارم بگذر که بهراستی تو مهربان آمرزندهای. خدایا از تو خواهم ایمانی که همیشه دلم با آن همراه گردد و یقینی راست و کامل که بدانم مسلماً چیزی به من نرسد جز آنکه بر من نوشتهای و خوشنودم کن در زندگی به همانکه نصیبم کردهای این مهربان ترین مهربانان.